گندم جونگندم جون، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

گندم طلائی ما

عیدانه های 98

مثل هر سال خریدهای عیدتو برات میذارم تا یادگاری بمونه برات چون زیر سرافونی دوست ندارم این شنل و گرفتم روی پیراهنت بپوشی ست های اسپرت لباس راحتی،البته دو دست دیگه قراره تو راه برات بگیریم چون بچه گونه هایی که برامون اومده سایز شما نیست این کفشو مامان جون و باباجون اینجا بودن برات خریده بودن مبارکت باشه عشقم ...
29 اسفند 1397

ماه نگار 69

عشقدونه سلام روزهای خیلی شلوغی و داریم میگذرونیم و من و بابا میدونیم که کم برات وقت میذاریم ولی تمام سعیمون اینه که همون مدت کم هم مفید باشه این ماه دوسری مهمون داشتیم،سری اول عمه عالیه اینا و عمه اعظم اینا بودن که پنج شنبه 18 ام اومدن و یکشنبه 21 بهمن برگشتن و ما طبق معمول مغازه بودیم و خودشون تنها میرفتن بیرون،یه روز هم که تو شهر میخواستن دور بزنن شما باهاشون رفتی سری بعد هممامان جون وباباجون بودن که 8 بهمن اومدن وجمعه 10 ام برگشتن با پازلت همه رو سرگرم کرده بودی یه شب رفتیم روبروی پارک شهر و بستنی خوردیم،بارون می بارید واز سرما می لرزیدیم😂 از اینکه کاری و باهم انجام بدیم خیلی لذت میبری و منم سعی میکنم تو همه ی ...
26 اسفند 1397
1